Sunday, April 5, 2009

نشاني آپارتمان نشيني


نويسنده: داوود پنهاني



    گلايه هاي هميشگي آقاي همسايه راه به جايي نمي برد. ساعت نزديك ۱۲ شب را نشان مي دهد و صداي آهنگ تند و تيز ساكنان يكي از واحدها به واحدهاي ديگر ساختمان سرايت كرده است. كسي در راهرو فرياد مي زند: «كمش كن» صدا اوج بر مي دارد و ميان نواي تند موسيقي گم مي شود. لحظه هايي بعد در اين آپارتمان دعوايي ديگر اتفاق مي افتد. سهمي از اين قيل و قال به من مي رسد و سهمي ديگر نصيب تو خواهد شد. كساني در كارند تا آسايش نيمه شبي را از ما بگيرند. همان كه به حكم همزيستي مسالمت آميز در چارچوب آپارتمان هاي قوطي كبريتي امروزي بخشي از حق و حقوق شهروندي ما محسوب مي شود و به شمار مي آيد. با اين حال و هر بار به بهانه هاي ساده خوشبختي از طرف يكديگر نقض شده، انكار مي شود. ساده و آسان. به شيوه هاي مختلف. تو از سر و صداي ميهمانان هميشگي واحد روبرويي در عذابي، من از نواي بلند موسيقي پسر جوان طبقه بالا. همسايه طبقه پايين از شيطنت هاي پسرك من و مدير ساختمان از پرداخت نشدن بموقع شارژ ساختمان از طرف همه ما. اينجاست كه زندگي در اين چارديواري، در اين كوچه و محله چيزي جز بازتوليد دائمي تنش و درگيري نيست. هر بار به بهانه اي.
    
    به اعتقاد كارشناسان مشكلات آپارتمان نشيني و اختلاف هاي ميان همسايگان در نتيجه عوامل مختلفي به وجود مي آيد. آنها در يك جمعبندي ساده از توافق نداشتن ساكنان در نحوه استفاده از مشاعات، وجود سلايق، فرهنگ ها و اختلاف هاي محسوس اجتماعي ميان ساكنان، نبود ضوابط و مقررات مدون براي طراحي، ساخت و بهره برداري از اين مجتمع ها، بي توجهي ساكنان به حقوق همسايگان و الزام نداشتن آنها به جبران خسارت هاي احتمالي به عنوان بخشي از اين مشكلات يا مسبب مشكلات ياد مي كنند. شايد از اين روست كه يك كارشناس مسائل شهري ترجيح مي دهد با بيان اين جمله كه «زندگي شهري در حصار خانه هاي قوطي كبريتي گرفتار شده است » به تحليل وضعيت فرهنگ آپارتمان نشيني در شهرهاي بزرگ ايران بپردازد.
    در اين شكل از زندگي بدن ما به نظمي ديگر عادت مي كند. توجه به فرهنگ آپارتمان نشيني از اين زاويه به معناي توجه به آداب، قواعد و الزامات زندگي در محيط جمعي آپارتمان هاي امروزي است. اين قواعد همانگونه كه از عنوان آن پيداست، مفهومي امروزي است كه در ساختار جوامع پيشين كه زندگي آپارتمان نشيني وجود نداشت، اهميت پيدا نمي كرد. در جوامع پيشين حق همسايگي وجود داشت. در جوامع شهري امروزي، اين حق به بحثي با عنوان فرهنگ آپارتمان نشيني تبديل شده است. كارشناسان بر اين اعتقادند كه اين فرهنگ و رعايت آن به معني توجه به الزامات خاصي است. آنها اين الزامات را به آداب و قواعدي تفسير مي كنند كه در مجموع فرهنگ آپارتمان نشيني را به وجود مي آورند. به عنوان مثال رعايت سكوت و آرامش نكته اي است كه بسياري از خانواده هايي كه در آپارتمان زندگي مي كنند، به آن نياز دارند. توجه به سكوت و آرامش در قالب زندگي هاي اينچنيني از اهميت فراواني برخوردار است. دكتر «فريده علوي» كارشناس مسائل شهري در توضيح اين بخش از زندگي شهري پيش از هر تحليلي يك مثال ساده مي آورد و مي گويد:
    « زندگي آپارتمان نشيني علاوه بر حوزه خصوصي به حوزه عمومي نيز تعلق دارد. اين حوزه عمومي، محدوده اي است كه به همه اعضا تعلق دارد. توجه به همين حوزه عمومي در ميان آپارتمان نشين هاي امروزي نقش هاي تازه اي را براي آنها به وجود آورده است. يكي از اين نقش ها مدير ساختمان است. خانواده ها براي رعايت نظم بيشتر در هزينه هايي كه براي ساختمان مي شود يا براي اعمال مديريت صحيح، اين نقش را به وجود آورده اند كه با استفاده از آن بتوانند بهتر به مشكلات خود رسيدگي كنند». وي مي افزايد: «از سوي ديگر موضوع آپارتمان نشيني براي ما و مردم ما موضوعي تقريباً تازه تعريف شده است. در قديم ما آپارتمان نشيني به معناي امروزي نداشتيم. همسايگي بود يا در نهايت اجاره نشيني در يكي از طبقات منزلي شخصي. پس طبيعي است كه مردم ما با اين موضوع آشنايي فراواني نداشته باشند. جا انداختن چنين فرهنگي زمان مي برد. خيلي از مردم ما با همان قواعد و مناسكي كه در منازل غير آپارتماني وجود دارد، در محيط هاي آپارتماني زندگي مي كنند. به همين علت بيشتر كساني كه در آپارتمان زندگي مي كنند، از سر و صداي همسايه ها يا بي توجهي به مسائل بهداشتي از سوي آنها شكايت دارند. البته در نهايت فكر مي كنم براي جا انداختن فرهنگ به زمان نياز داريم. » وي از واكنش مردم به بي توجهي ديگران و گلايه هاي روز افزون آنها به اين بي توجهي ها به عنوان يكي از جدي ترين مشكلات موجود در زندگي آپارتماني ياد مي كند.
    «شهريار حيدري» كارمندي ۴۰ ساله كه آپارتمان نشين است در اين باره مي گويد:« وقتي ما در آپارتمان زندگي مي كنيم، ناچاريم براي نظم بيشتر در زندگي آپارتمان نشيني به برخي قواعد تن دهيم. ما بايد ياد بگيريم كه كمتر سر و صدا كنيم. چون به هر حال واحدها كوچكند و سر و صداي ما در چارچوب منزل خودمان موجب آزار ديگران مي شود. به نظر من چارديواري اختياري ديگر نمي تواند تضمين محكمي براي رفتارهاي ما در خانه مان باشد».
    «معصومه جمالي» معلم نيز مي گويد:«رفتارهاي ما كه ممكن است در نظر خودمان كاملاً پسنديده هم باشد، گاهي موجب آزار ديگران مي شود. ما بايد مواظب باشيم كه رفتارمان را براساس يك عادت جمعي در آپارتمانها و منازلمان با روحيه همسايه ها مطابقت بدهيم، به گونه اي كه رفتارمان باعث آزار ديگران نشود».
    زندگي شهري و آپارتمان نشيني
    تحت تأثير الزامات نويني كه در زندگي شهري وارد شده، بسياري از كارشناسان مسائل اجتماعي از شكل گيري و گسترش مفاهيم تازه در حيات اجتماعي ما سخن مي گويند. فرهنگ آپارتمان نشيني و گسترش ابعاد آن در زندگي شهري يكي از اين موارد است. به اعتقاد بسياري از جامعه شناسان، زندگي شهري اين فرهنگ را با خود به همراه مي آورد. آنها اين قواعد را به حوزه خصوصي و عمومي زندگي اجتماعي مربوط مي دانند. رعايت مسائل ترافيكي به عنوان يكي از قواعد عمومي نظم شهري و رعايت فرهنگ آپارتمان نشيني به عنوان يكي از قواعد خصوصي اين نظم، مصاديقي از فرهنگ نوين زندگي شهري در مطالعات اجتماعي است. «محمد كريم زاده»، كارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي در اين باره مي گويد: در گذشته مردم در منازل ويلايي و بزرگ زندگي مي كردند. فاصله خانه ها از هم زياد و محيط جغرافيايي شهرها كوچك تر بود. گاهي چند خانواده كنار هم در يك منزل زندگي مي كردند. پس همه يكديگر را مي شناختند و لزومي نداشت كه در رفتار با يكديگر جانب احتياط را نگه دارند. حتي مي شد ساعت ۱۲ شب به خانه ديگري رفت و آمد كرد، زير كرسي نشست، حرف زد و گفت، اما امروزه شرايط فرق كرده است. چارچوب خانه ها كوچك تر شده و خانواده ها پاره پاره شده اند. گاهي دو تا همسايه در يك آپارتمان تا سال ها با هم مراوده و نشست و برخاست نمي كنند. معلوم است كه اينها براي ايجاد نظم در محيط زندگي به يكسري قواعد پايبند هستند. اين پايبندي از ساده ترين اموري چون رعايت نظم و مقررات ساده اي مثل نريختن آشغال در راهروي آپارتمان شروع مي شود و تا مسائل پيچيده تري مثل رعايت آرامش و كاهش سروصدا در ساختمان نيز گسترش مي يابد. پايبندي به نظام هنجاري اين رفتارها اندك اندك نقش هاي جديدي را به حيات اجتماعي ما وارد كرده كه عرف نيز بر حضور آنها انگشت تأييد گذاشته و آنها را پذيرفته است.
    «شهين زندي»، كارمند ۴۵ ساله در اين باره مي گويد: آپارتماني كه مدير نداشته باشد، بي نظم مي شود. ما بايد بپذيريم كه يك محيط آپارتماني يك خانواده بزرگ تر است كه براي اجراي برنامه هايش به مدير نياز دارد. اگر مدير در آپارتمان وجود نداشته باشد، تكليف قبوض آب و گاز ساختمان ها كه معمولاً هم اشتراكي است، چگونه حل مي شود؟ مي بينيد كه ما بايد برخي رفتارها و نقش هاي تازه را بپذيريم. به نظر من اين نقش ها اختيارات گذشته را در چارچوب منازل امروزي كمتر مي كند. اما اين كمتر شدن فقط و فقط به خاطر آرامش و راحتي بيشتر خود ماست. در بسياري از آپارتمان ها بي توجهي به اين مسائل مشاهده مي شود. هنوز هم كساني هستند كه فرهنگ آپارتمان نشيني برايشان موضوعي بي معناست. هنوز هم كساني وجود دارند كه شب و نيمه شب سروصدا مي كنند. آرامش ساختمان را به هم مي ريزند و ديگران را مجبور به كنار آمدن با اختيارات خود مي كنند.
    الگوهاي جديد
    پذيرش قواعد زندگي شهرنشيني امروز به معني پذيرش تغييراتي در الگوهاي زيستي در اطراف ماست. اين تغييرات در رفتارهاي ما نيز وارد شده، علايق و قوانين جديد را به زندگي ما تحميل مي كند. بر اثر اين علايق و رفتارهاي جديد شيوه برخورد با آدميان اطرافمان چون پدر، مادر، برادر، خواهر، همسايه و هم محل تغيير مي كند و عوض مي شود. براي ما حتي اگر بخواهيم خلاف اين قاعده عمل كنيم ، تحمل شرايط كاري سخت و طاقت فرساست. ما حتي اگر بخواهيم به فرض سر موعد هميشگي به قرارها و كارهايمان برسيم، ترافيك مانعمان مي شود. پس قرارهايمان را نه با زمان خاص كه با احتساب وقت ترافيك مي سنجيم. اين قواعد درباره اطرافيانمان نيز صدق مي كند. زن و مرد كار مي كنند، از صبح تا شب. پس مفهوم خانه از قالب كهن و ديروزي خود كه در آن همه امور اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در چارچوب آن حل مي شد، تغيير معنا مي دهد. اين تغييرات به قالب زندگي اجتماعي ما با ديگران نيز سرايت كرده، اما به همين محدود نمانده است. ما در قالب زندگي امروز برخي اختياراتمان محدود مي شود و نقش هاي تازه اي به نقش هايمان در زندگي اضافه مي شود. در چنين شرايطي آيا مي توان از «چارديواري اختياري» سخن راند؟
    اعتراض هاي همسايه ها با گفتن اين جمله كه «چارديواري اختياري» است، در گلوي ما خفه مي شود. براي من و تو اتفاق افتاده كه همسايه اي با رفتارش آزارمان دهد يا خود باعث آزار ديگري شويم. كسي به در واحدمان كوبيده كه يعني كمتر سروصدا كنيد. در اين حالات توجه به يك نكته ضروري است و آن اين كه زندگي شهري، آپارتمان نشيني به همراه دارد. آپارتمان نشيني از فرهنگ خاص خود برخوردار است. در چنين حالتي حتي در كوچه و خيابان نمي توان زياده از حد به اختيار خود رفتار كرد. نمي توان با موتوسيكلت در كوچه ويراژ داد يا با بچه محل ها در گوشه اي ايستاد و حرف زد، چون در همان حالت ما زير پنجره ساختمان همسايه اي ايستاده ايم و صدا از روزنه هاي ديوار به آساني عبور مي كند و مي گذرد. پس وضع تغيير كرده است.
    طراحي نامناسب مبلمان شهري
    فارغ از جنبه هاي اجتماعي و فرهنگي موضوع مي توان از زواياي ديگري نيز به زندگي آپارتمان نشيني توجه كرد. بي توجهي به اين بخش كه مي توان با ذكر يك عنوان كلي از آن به عنوان طراحي نامناسب مبلمان شهري ياد كرد، در واقع ناديده گرفتن عوامل ديگري است كه سهم آنها در شكل نگرفتن فرهنگ درست آپارتمان نشيني فراوان ارزيابي مي شود. مهندس «حسين آذر» معمار شهري درباره بخشي از اين مشكلات چنين مي گويد: «فارغ از نقايصي كه به نحوه مديريت ساختمان ها برمي گردد. بخشي ديگر از مشكلات وجود دارد كه به عقيده من نتيجه مستقيم بي توجهي به طراحي و ساخت اصولي بنا است. اين مشكلات به مرحله ساخت بر مي گردد و با كمي توجه قابل حل و پيشگيري است. در اين زمينه الزام طراحان و سازندگان به رعايت خصوصيات كيفي استعدادهاي فضايي مشاعات در ساختمان ها و فضاهاي مشترك اهميت فراواني دارد. به عبارتي طراح و سازنده يك بنا در هنگام ساخت آن بايد با دقت در اين نكته متوجه باشد كه فضاي اختصاص داده شده به راهرو، و نحوه چينش اضلاع مختلف آن ساختمان بايد چگونه باشد. اتاق ها، ديوارها و مصالح به كار رفته بايد چگونه باشند تا در مقابل فلان حجم از سر و صدا ايستادگي كنند. طراح بايد بداند كه هر چه تعداد واحدهاي يك مجتمع انبوه تر مي شود به تبع حجم سر و صدا نيز افزايش پيدا مي كند.
تهرانپارس
سهروردي
پونک

No comments:

Post a Comment